هیچ اگر سایه پذیرد...

هیچ اگر سایه پذیرد...

( خدا را چه دیدی شاید روزی درد هم قیمت پیدا کرد و ما هم ثروتمند شدیم )
هیچ اگر سایه پذیرد...

هیچ اگر سایه پذیرد...

( خدا را چه دیدی شاید روزی درد هم قیمت پیدا کرد و ما هم ثروتمند شدیم )

یه جو معرفت


گنجشکی باعجله و تمام توان به آتش نزدیک میشد و برمیگشت!

پرسیدند:چه میکنی؟گفت:در این نزدیکی چشمه آبی هست

ومن نوک خود را پر از آب میکنم وآن را روی آتش میریزم.گفتند:

حجم آتش در مقایسه با آبی که تو میاوری بسیار زیاد است

و این آب فایده ای ندارد.گفت:

شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند میپرسد :

زمانی که دوستت در آتش میسوخت تو چه کردی؟

پاسخ میدهم :

هر آنچه از من بر می آمد ...انجام دادم ...



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد