روزگار بازم داری سربسر اوقات تلخم میذاری روزگار بازم داری چوب لای چرخم میذاری روزگار این دفعه رو وا نمیدم یا باید حق و حسابم رو بدی یا به این مفتی بهت راه نمیدم روزگار عبد وعبید و چاکرم الهی قربونت برم روزگار تو رو بجون مرتضی علی قسم زائو به بخت زا نره بازم جشنی بپا کنیم و گوسفند قربونی ما به مجلس عزا نره روزگار ای روزگار هر کاری میخوای بکن آخه تو روزگاری و بهت نمیرسه تنور ما...کاش با ما سر یاری داشتی...
بازم توی یه بازی تو شکست خوردم اما من آفریده شدم تا کامل شوم مبارزه کنم و بسازم و ساخته شوم .حرفمو پس میگیرم من تسلیمت نمی شم .من اراده پولادین دارم و امید این شکست رو هم بحساب یه تجربه میذارم که غنیمت تو بود به من.